به گزارش مشرق به نقل از کیهان، قتل فجيع عالم برجسته شيعي «حسن شهاته» و سه تن از برادرانش و يکي از شيعيان ديگر در روستاي «زاويه ابومسلم» در ۱۵ کيلومتري قاهره در روز ميلاد حضرت بقيهًْالله الاعظم- عجلاللهتعالي فرجه- بدون ترديد در واکنش به اين شکست صورت گرفته است.
صيدا طي دو سال اخير يکي از نقاط تحريک غربي-عربي عليه مقاومت به حساب آمده است اما واقعيت اين است که مردم سني صيدا به دليل وجود علماي برجسته و واقعبيني نظير شيخ قبلان و شيخ ماهر حمود امامجمعه مسجدقدس صيدا، همواره رابطه مناسبي با مقاومت و شيعيان داشتهاند بگونهاي که در جريان جنگ ۳۳ روزه تعداد زيادي از آوارگان شهر شيعهنشين «صور» را برادرانه در ميان خود جاي دادند و در جريان اين جنگ کاروانهاي انساني و تسليحاتي حزبالله بدون مانع از اين مناطق عبور کردهاند. از سوي ديگر مردم صيدا در مقايسه با سنيهاي ديگر، از جمله مردم «طرابلس» روشنتر ديده شدهاند. براين اساس ميتوان گفت آنچه طي دو سال اخير توسط يک گروه کوچک در اين شهر مهم لبنان انجام شده تناسبي با بافتاجتماعي و فرهنگي آن ندارد.
صيدا بعنوان زادگاه «رفيق حريري»- نخستوزير قدرتمند لبنان که در بهمنماه سال ۱۳۸۳ در بيروت ترور شد- و محل زندگي خاندان حريري يک پايگاه براي جريان سني المستقبل به حساب آمده ولي از آنجا که به جز «سعد»، بقيه اعضاي خانواده حريري به ميانهروي شهرت دارند، نفوذ اين خانواده و حزبالمستقبل به خودي خود نميتواند زمينهساز اصلي نزاع مذهبي در اين شهر باشد. کمااينکه استراتژي المستقبل هم در ايجاد درگيري در مناطق سنينشين بويژه شهر صيدا که براي اهلسنت و بخصوص خانواده حريري الهامبخش به حساب آمده، نبوده است. گفتني است که صيدا در ميانه دو منطقه شيعينشين صور در جنوب و بيروت در شمال قرار دارد و درگيري در صيدا قاعدتا به پراکنده شدن اهل سنت اين شهر و ضربه خوردن شهري که سمبل اهل سنت لبنان محسوب شده، ميباشد. هر کس از بيروت به صور برود موقعيت بسيار ممتاز عمراني و اقتصادي صيدا را تصديق ميکند.
از حدود دو سال پيش وضعيت آرام صيدا دگرگون شد. يک گروه تحت امر افرادي که درس ناخوانده صاحب فتوا معرفي ميشدند! به مرور بر اين شهر مسلط گرديدند و نام يکي از اين افراد در رسانههاي مجازي به سرعت بعنوان رهبر روحاني صيدا مطرح گرديد؛ «احمد اسير»! وي پيش از تحولات اخير سوريه يک دکان ساده عطاري در صيدا داشته و در زمستان ۱۳۹۰ چند هفته به قطر رفته و پس از بازگشت به صيدا، لباس روحانيت پوشيده و مدعي دفاع از اهلسنت در برابر شيعيان شده است! از اين پس وي گروهي از جوانان را دور خود جمع کرده و به آموزش نظامي آنان پرداخته و يک سازمان شبه نظامي را راهاندازي کرده است. وي در اين مدت سخنرانيهاي آتشيني عليه سيدحسن نصراله، جبهه مقاومت، شيعيان و ايران ايراد کرده و هر از گاهي به همراه گروهي از اعضاي همين سازمان شبه نظامي خود به پايتخت لبنان آمده و در سخنرانيهايي که در ميدان اصلي بيروت ارائه کرده، با اهانت سخيف عليه سيدحسن نصراله و جامعه شيعه لبنان سعي کرده شيعيان را وادار به ورود به صحنه نمايد که البته موفق نشده است. با توجه به رابطه قديمي سازمان اطلاعات قطر با سازمانهاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي و پروژههاي مشترکي که بين اين دو رژيم به اجرا گذاشته شده، کمتر تحليلگري در مشترک بودن پروژه صيدا بين اسرائيل و قطر ترديد دارد.
رژيم صهيونيستي همواره در صدد بوده تا راههاي اصلي ارتباطي لبنان را براي حزبالله ناامن نمايد و بخصوص روي جاده شمال جنوب که از لاذقيه در شمال سوريه شروع شده و پس از عبور از طرطوس، طرابلس، بيروت و صيدا به صور در جنوب لبنان ميرسد، حساسيت زيادي داشته است. اسرائيل اين مسير را مسير انساني و تسليحاتي براي حزبالله ميشناسد و براي قطع آن برنامهريزي کرده است. پرواضح است که چنين کاري بطور مستقيم از توان رژيم تلآويو خارج است و بدون ايجاد يک ساز و کار داخلي و محوريت يک کشور عربي امکانپذير نميباشد. ميتوان گفت آنچه طي حدود يک سال اخير در صيدا اتفاق افتاده و يک محيط امن اقتصادي را به يک محيط پرتلاطم امنيتي تبديل کرده،مثلثي است که اضلاع آن را پول و تسليحات قطر،اطلاعات و مديريت رژيم صهيونيستي و نيروي ميداني که عليالظاهر لبناني هستند، تشکيل ميدهند. بايد گفت برخلاف تصور اوليه،اين جريان از پشتوانه قوي داخلي در لبنان برخوردار نيست و حتي جريان المستقبل هم علناً از آن حمايت نميکند و از اين رو ديديم در ايامي که ارتش با اين جريان درگير شد شخصيتهاي المستقبل از جمله فؤاد سينيوره هم درنهايت از ارتش حمايت کردند.
گروه تکفيري تحت امر «احمدالاسير» طي حدود يک سال گذشته عملاً بر صيدا مسلط شده بودند و عليرغم شرارتهايي که انجام ميدادند، با مانعي مواجه نبودند نه ارتش و نه حزبالله لبنان که بيش از همه در معرض دشمني اين گروه قرار ميگرفت، به کار آنها کاري نداشت. بعد از عمليات موفق ارتش سوريه در منطقه کوچک ولي استراتژيک القصير که استان حساس حمص را به تندروهاي وهابي در طرابلس لبنان وصل ميکرد، بخش عمدهاي از اين تروريستها به دو منطقه طرابلس و صيدا هجوم آورده و در صدد برآمدند تا با توسعه درگيري در لبنان انتقام شکست در القصير را بگيرند. آنان ابتدا از طرابلس شروع کردند. درگيري عليه مناطقي از استان هرمل که اکثريت آنان را «علويها» تشکيل ميدادند، قبل از شکست نهايي در القصير آغاز گرديد و پس از آنکه اين درگيري توسط ارتش مهار شد، تروريستها تحرک خود را در صيدا شروع کردند که البته اين اشتباه استراتژيک آنان بود چرا که برخلاف القصير و طرابلس،صيدا در ميانه دو قطعه شيعهنشين قرار داشت.
تروريستهاي تحت امر احمد اسير کار خود را با حمله به ارتش در روز جمعه گذشته شروع کردند. آنان با حمله به يگانهاي ارتش، ۲۲ نفر را به شهادت رساندند که اين تعداد در تاريخ ارتش لبنان بسيار کم سابقه بود. ارتش متقابلا در مقابل اين جريان قرار گرفت و پس از آن که حدود ۳۲ نفر از آنان را به هلاکت رسانده و حدود ۱۰۰ نفر ديگر از آنها را مجروح نمود، شهر از وجود تروريستها پاکسازي گرديد. حمله به ارتش، يک خطاي بزرگ راهبردي براي مثلث اسرائيل، قطر و تکفيريها به حساب ميآيد چرا که برخلاف ساير کشورهاي عربي، در لبنان اصولا ارتش در دفاع از يک مذهب و عليه مذهب ديگر عمليات نميکند و نوعا بيطرف ميماند و در نهايت در زماني که راهحلهاي سياسي به بنبست ميرسد، فرماندهي ارتش به عنوان يک گزينه وارد صحنه سياسي ميشود، و اختلافات را به نفع آرامش و ثبات راهبري مينمايد. همين الان رياست جمهوري ژنرال «ميشل سليمان» فرمانده سابق ارتش، محصول عدم توافق در فضاي سياسي است. در اجلاس دوحه- ارديبهشت ۸۷- خود سران گروهها وقتي نتوانستند روي يکي از کانديداهاي خود به توافق برسند، به رياست جمهوري فرمانده کل وقت ارتش تن دادند.
در لبنان حمله به ارتش توسط هيچ گروهي حمايت نميشود و از اين رو دفاع ارتش لبنان وقتي مورد حمله قرار گرفت، از مشروعيت بالايي برخوردار شد و همه لبنان به طور يکپارچه از پاکسازي استان صيدا به دست ارتش حمايت کردند و ارتش با بهرهگيري از اين مشروعيت بالا، در سه روز توانست کاملا بر صيدا مسلط گردد. با شکست تروريستها و مثلث اسرائيل، قطر، تکفيريها در صيدا، در واقع اين پديده در لبنان شکست خورده و حالا ديگر تهديد کردن شيعيان و حزبالله به اينکه اگر دست از حمايت دولت سوريه برنداريد، زمين لبنان را زير پاي شما به لرزه درميآوريم، بي نتيجه است.
تروريزم در سوريه نيز در شرايط بسيار دشواري قرار گرفته و تقريبا در همه جا در محاصره ارتش و نيروهاي جوان «دفاع وطني» قرار دارد. امروز پايتخت تا حد زيادي از تيررس تروريستها خارج شده است. عمليات روزهاي اخير ارتش در جنوب شرق و شمال غرب دمشق، مرکز حکومت را ايمن کرد و عمليات اخير ارتش در «تلکلخ»- منطقهاي که طرطوس را به حمص و هرمل و طرابلس وصل ميکند- استان حساس حمص- که مرزهاي اردن و عراق را به مرزهاي لبنان پيوند ميدهد- را از تعرض احتمالي تروريستها دور کرد و دست ارتش را در عمليات پاکسازي استان پهناور و حساس «حلب» باز کرد.
با عمليات دو ماه اخير ارتش سوريه، امکان ارسال تسليحات حساس از مرزهاي ترکيه تا حد زيادي از بين رفته است و قطع ارتباط ديرالزور از رقه و نفوذ جدي ارتش سوريه در اطراف شهر حلب، ارتباط تروريستها را در رقه و حلب تا حد زيادي قطع کرده و در صورت آزادسازي کامل حلب، تروريستها بايد از همه خاک سوريه بگريزند و اين موضوعي است که غرب، رژيم صهيونيستي و رژيمهاي وابسته عربي را به شدت نگران کرده و به دست و پا انداخته است.
در اين روزها آمريکاييها که از روز اول بحران از هيچ کمکي به تروريستها دريغ نکردهاند، در بالاترين سطح ديپلماسي- اظهارات وزير خارجه- اعلام کردند که روند ارسال تسليحات را سرعت ميبخشند و وزير خارجه عربستان سکوت چند ماه اخير را شکست و از روند اوضاع سوريه ابراز نگراني کرد و به ايران و حزبالله لبنان هشدار داد اما واقعيت اين است که امروز کمک رساندن به تروريستهاي سوريه از هر زمان ديگر سختتر شده است. در عمل امکان ارسال حجم سنگين تسليحات از مرزهاي لبنان، ترکيه، عراق، اردن و رژيم صهيونيستي وجود ندارد و همانطور که محافل آمريکايي پيشبيني کردهاند، بحران سوريه به کنترل دولت و ارتش اين کشور درآمده است.
ضربه سنگين ارتش لبنان به تکفيريهاي وابسته به قطر و رژيم صهيونيستي در شهر «صيدا» و از هم پاشيده شدن گروهي جنايتکار که حدود دو سال براي آنان سرمايهگذاري شده بود، يک موفقيت بزرگ ميداني براي مردم منطقه به حساب ميآيد و متقابلا يک شکست جديد ميداني براي تروريزم غربي-عربي محسوب ميشود و ميتواند پيامدهاي جدي بر جاي بگذارد کمااينکه دردناک بودن اين شکست، جبهه تروريزم را واداشت که دست به اقدام ديوانهواري در مصر بزند.